گل من محمد امینگل من محمد امین، تا این لحظه: 18 سال و 17 روز سن داره

همه وجودم امین جان

تخت جمشید

مدتی بود دوست داشتی تخت جمشید رو از نزدیک ببینی به خاطر اینکه معلمتون در مورد اونجا براتون صحبت کرده بود. هر جمعه به بابا می گفتی ولی نمیشد تا اینکه جمعه اول ماه محرم، اول رفتیم دارالرحمه بعد غذا گرفتیم و رفتیم تخت جمشید.  آسمان زیبای تخت جمشید  لطفا ادامه مطلب آرامگاه اردشیر سوم بعد از تخت جمشید رفتیم مزرعه ی دخترخاله ی مادرجون (مادر خودم) این هم سلفی هایی که با طناز جون گرفتی امین و سینا داداش طناز  ...
24 آبان 1394

حلزون

چند روزه یک حلزون کوچولو مهمان خونه ی ما شده و من و بابا هادی خیلی خوشحالیم چون حسابی گل پسر ما رو سرگرم کرده. حلزون کوچولو رو هنگام شستن فلفل دلمه ای دیدم. از لونش بیرون اومده بود و داشت روی فلفل حرکت می کرد اولین بار بود یک حلزون رو از نزدیک می دیدم و  من بیشتر از امین شوق و ذوق داشتم  امین هم سریع براش یک خونه و تخت خواب درست کرد. یک بشقاب آب کرد و مقداری سبزی براش گذاشت. اسم اون هم گذاشت لَری (برگرفته از گَری، کارتون باب اسفنجی)  بعد تو اینترنت سرچ کرد که غذای حلزون ها چیه. سریع رفت از مغازه سر کوچه غلات صبحانه خرید براش آورد ولی نخورد. یک تکه کوچولو سیب براش گذاشت سریع شروع کرد به خوردن سیب، خیلی بامزه بود آب...
18 آبان 1394
1